شماره 1: بهترین شرکت تجاری جهان در آمریکا

شماره تماس: ۰۲۱-۲۲۳۵۶۸۹

(شنبه – چهارشنبه)

برای مشاوره ایمیل بزنید:

support@moeinwp.com

آدرس:

خ ستارخان، خ شادمان، پ ۲۶

شما در حال بازدید از سایت گروه مشاوران کسب و کار ویرا ویژن هستید. ویرا ویژن، موسسه ارایه دهنده خدمات مشاوره کسب و کار به سازمان ها می باشد. تخصص ما حل مسایل و مشکلات سازمان ها و بنگاه های اقتصادی کشورمان می باشد. با بهره گیری از دانش نظری و تجارب اجرایی مشاوران این مجموعه، تلاش می کنیم تا سازمان ها را در تحقق و دستیابی به اهداف شان همراهی نماییم. شما می توانید از بخش های مختلف وب سایت ما بازدید فرمایید و چنانچه تمایل به به دریافت خدمات مشاوره کسب و کار داشتید، با ما تماس بگیرید.

رفتار رانت جویانه چیست؟
مفهوم رانت جویی نخستین بار توسط دو اقتصاد دان آمریکایی به نام های گوردن تالوک و آن کروگر یک چهارچوب نظری پیدا کرد. ایده ی اولیه این بود که افراد سعی می کنند درآمد و ثروت خود را به واسطه ی بهره گرفتن از قدرت سیاسی افزایش دهند و این امر با رشد و توسعه ی اقتصادی واقعی کشور منافات دارد. رانت جویان به جای سرمایه گذاری در فناوری های جدید و کاراتر که در سطوح بالاتر بهره وری ایجاد می شود و موجب تولید بیشتر کالاها و خدمات خواهد شد، به دنبال راههایی هستتند که بتوانند از روابط سیاسی شان برای افزایش قیمت ها و گرفتن یارانه و حمایت های دولتی استفاده کنند. در واقع این افراد سعی دارند درآمد را از جیب بقیه ی جامعه بردارند و در جیب خودشان بگذارند.

رانت جویی ارتباط نزدیکی با توزیع مجدد درآمد و ثروت دارد که با رشد اقتصادی در تضاد است. هاروی به این موضوع اشاره می کند که رانت جویی در توسعه و نگهداشت ناکارایی ایکس در تولید نیز اهمیت دارد.

لابی ها نقش مهمی در ایجاد محیط حفاظت شده ای دارند که موجب رونق بنگاه هایی با ناکارایی ایکس خواهد شد.

توضیح :
بهره‌وری ایکس،(X-Efficiency) به درجه‌ای از بهره‌وری در یک کسب‌وکار اطلاق می‌گردد، که ناشی از رقابت ناقص یا ناکامل شخص است. در مکتب فکری اقتصاد کلاسیک-نو، در شرایط بازار رقابت کامل، شخص یا شرکت باید از بهره‌وری کامل و ۱۰۰٪ درصد استفاده کند، تا بتواند سودی حاصل نماید. هر چند در زمانی که شرایط کامل رقابتی در بازار موجود نباشد، شرکت‌ها یا اشخاص نمی‌توانند از بهره‌وری کامل برخوردار باشند.

قانون سیزدهم بازاریابی

 

باید چیزی را از دست بدهید تا بتوانید چیز دیگری را بدست آورید.

این قانون که فدا کردن هم نامیده می شود برخلاف قانون تعدد محصولات است. اگر بخواهید به موفقیت برسید باید تسلیم بعضی از چیزها بشوید. سه موضوع در قانون فدا کردن وجود دارد :

1. خط تولید : تعدد محصولات یک فرصت برای بازنده شدن است. اگر بخواهید موفق شوید باید تعدد محصولات را کم کنید; نه اینکه آنرا توسعه دهید. به عبارت دیگر تمرکز خود را بر روی یک خدمت یا محصول معطوف کنید.

2. بازار هدف : دقت کنید کسی شما را مجبور نکرده است برای همه جذاب باشید. چرا می خواهید خیمه ی خود را بزرگتر کنید تا همه را زیر آن گرد آورید.

3. تغییرات مداوم : بهترین راه برای تثبیت یک موفقیت این نیست که بلافاصله تغییر مسیر دهید. به عبارتی دیگر مجبور نیستید که همه ساله به هنگام بررسی بودجه استراتژی خود را تغییر دهید.

اتفاقات خوب برای آنهایی پیش می آید که فداکاری کنند

قانون چهاردهم بازاریابی

 

برای هر صفت مشخصه ای، مخالف موثر آن نیز وجود دارد.

در قانون ششم گفتیم که شما نمی توانید و نباید موقعیت نامی که رقیبتان مالک آن است را تصاحب کنید. باید ویژگی یا صفتی را پیدا کنید که مالکش خودتان باشید. اکثر شرکت ها در تلاشند تا با شرکت پیشتاز یا رهبر بازار رقابت کنند. اما باید بدانند که کار منطقی در این زمینه پیدا کردن صفت مشخصه یا ویژگی مخالف شرکت پیشتاز است که بتواند به شما قدرت رقابت با رهبر بازار را به شما بدهد. اگر رقیب شما روی دوام تمرکز دارد شما باید روی سایر ویژگی ها نظیر خدمات پس از فروش تاکید کنید.

بازار محل جنگ ایده و ادراک است. اگر می خواهید که موفق شوی، باید یک ایده یا صفت مشخص مخصوص به خودتان داشته باشید تا فعالیت تان را درآن زمینه متمرکز کنید. بدون داشتن این ویژگی منحصر بفردتان، ناچار هستید که هرچه بیشتر قیمت کالاهایتان را کاهش دهید. برخی می گویند که همه صفات از اهمیت یکسانی برای مشتری برخوردار نیستند. اما اگر رقیب یک ویژگی با اهمیت را انتخاب کرده و به خوبی آنرا تثبیت نموده است باید سراغ ویژگی کم اهمیت دیگر بروید و به سهم کم قانع باشید، اما با گذشت زمان ارزش آن ویژگی را نزد مشتری بالاببرید.

قانون پانزدهم بازاریابی

 

زمانی که نقطه ضعف خود را بیان می کنید، مشتری نظر مثبتی نسبت به شما پیدا می کند.

این برخلاف طبیعت بشر و یا یک جامعه است که نقطه ضعف خود را بیان کند. اما ممکن است برای شما تعجب آور باشد که اگر گفته شود یکی از موثرترین راههای نفوذ به ذهن مشتری این است که ابتدا نقطه ضعف خود را بگویید و سپس به نقطه قوت خود بپردازید.

استفاده از این قانون که به قانون صراحت معروف است باید با دقت و مهارت اجرا شود. اول اینکه نکته ی منفی شما باید برای مردم به عنوان یک نقطه ضعف کامل به حساب آید و بلافاصله در ذهن مشتری با آن موافقت شود. اگر این اتفاق نیفتد، مشتری گیج و متعجب خواهد شد و از خود خواهد پرسید: موضوع چیه؟

بعد از آن باید بی درنگ به استفاده از نقطه مثبت خود بپردازید. علت رک گویی، معذرت خواهی از مشتریان نیست. بلکه این است که بتوانید اعتماد مشتری را جلب کنید.

راستگو بودن بهترین است

قانون شانزدهم بازاریابی


در هر موقعیتی، فقط یک حرکت است که نتایج خوبی به بار می آورد.


سخت تر کار کردن رمز موفقیت در بازار نیست. چه سخت کار کنید و چه کم کار باشید، چندان فرقی نمی کند. مضافا اینکه هرچه شرکت بزرگ تر باشد، امکان اینکه همه سخت کار کنند پایین می آید. تاریخ به ما می آموزد که تنها چیزی که در بازار به ما کمک می کند، یک حمله ی جسورانه است. پیدا کردن یک راه حل، مشکل و بیش از یک راه حل معمولا غیرممکن است. استراتژیست نظامی، لیدل هارت، این نوع حمله ی جسورانه را غافلگیر کردن دشمن نامیده است. متفقین در جبهه ی نرماندی از بخشی از دریا که صخره ای و بسیار مواج بود به آلمان ها حمله کردند. آنها اصلا فکر نمی کردند که امکان حمله از آن ناحیه وجود داشته باشد.

بازاریابی همین است. اغلب اوقات برای زخمی کردن رقیب فقط یک راه وجود دارد و همان مسیر باید مورد تمرکز تمام فعالیت های شرکت باشد.

مشترک شدن در به روز رسانی!