آیا افراد زمان حال را به آینده ترجیح می دهند؟

مدت ها قبل از ظهور اقتصاد عصب شناختی، اقتصاددانان رفتاری و روان شناسان با توجه به شواهد موجود این طور استدلال می کردند که بسیاری از افراد در مورد درآمدشان، زمان حال را به آینده ترجیح می دهند. به عبارت دیگر ارزش پرنده ای که قبلا گرفته شده، معادل ارزش دو پرنده ای است که هنوز روی شاخه درخت هستند و معلوم نیست بتوان آن ها را گرفت. واقعیت این است که ما واقعا نمی دانیم در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد و هیچ اطمینانی به آینده نیست، اما در جریان اتفاقات حال حاضر هستیم. این مساله اغلب باعث می شود در اولویت بندی زمان حال و آینده، کفه ی ترازو به نفع زمان حال سنگین باشد.

به بیانی دیگر اگر به شما پیشنهاد شود که بین ۱۰۰ دلار نقد و ۱۲۰ دلاری که قرار است سال آینده به شما تعلق بگیرد، یکی را انتخاب کنید، قطعا ۱۰۰ دلار نقد را انتخاب خواهید کرد.

به همین سیاق، البته با تفاوت هایی حائز اهمیت، افراد در سنین جوانی کمتر برای آینده پس انداز می کنند حتی در شرایطی که از عهده ی پس انداز کردن برمی آیند. اما بسیاری از همین افراد وقتی پا به سن می گذارند پشیمان می شوند و افسوس می خورند که چرا پول و سرمایه بیشتری پس انداز نکردند. باید گفت که اگر در سنین پیری به افراد ۱۰۰ دلار نقد و ۱۲۰ دلار برای سال آینده پیشنهاد شود، احتمال انتخاب ۱۲۰ دلار سال آینده بیشتر است.

به عبارتی ساده تر، افراد هرچه پیرتر می شوند، اولویت هایشان نیز از حال محوری به آینده محوری تغییر خواهد کرد.

اقتصاد عصب شناختی شواهدی می آورد که ثابت می کند چنین پدیده ای بنیان های عصب شناسانه دارد. سال ها قبل، آن زمان که امید به زندگی در افراد پایین و امکان پس انداز برای آینده به مراتب سخت تر بود، اولویت افراد به خاطر دلایل قانع کننده ای مثل امکان ادامه ی زندگی، بیشتر حال محور بود.

معمایی که اقتصاد عصب شناختی هنوز نتوانسته حل کند این است که چرا امروزه، افراد همچنان پرنده ی در دست را به دو پرنده ی روی شاخه درخت ترجیح می دهند. اقتصاد عصب شناختی همچنین نمی تواند به ما بگوید چه نوع اولویت هایی و در چه زمانی برای افراد مناسب است.

پیام بگذارید

مشترک شدن در به روز رسانی!