مردان و زنان به شیوه متفاوتی ارتباط برقرار می کنند

پژوهش های انجام شده تاییدکننده ی واقعیتی است که بسیاری از ما از روزهای بلوغ و نوجوانی خود درست می پنداشتیم؛ مردان و زنان معمولا در ایجاد ارتباط با یکدیگر دچار مشکل هستند. چرا؟ آن ها از گفتگو برای مقاصد مختلف استفاده می کنند. مردان معمولا از گفتگو به منظور تاکید موقعیت و شان خود استفاده می کنند، در حالی که زنان اغلب آن را برای برقراری ارتباط مورد استفاده قرار می دهند. این تفاوت ها چالش هایی جدی را برای مدیران به وجود می آورند.

ارتباط یک فعالیت متعادل کننده ی مداوم است، که بین نیازهای متضاد، علاقه به «صمیمیت و وابستگی» و «اشتیاق به استقلال» توازن برقرار می کند. صمیمیت بر نزدیکی و یگانگی تمرکز می کند. در حالی که استقلال بر جدایی و تفاوت ها تاکید دارد. ولی مردان و زنان با این تضادها به گونه ی متفاوتی برخورد می کنند. زنان با یک زبان ارتباط و صمیمیت سخن گفته و می شنوند، در حالی که زبان گفتاری و شنیداری مردان اَبزار اِبراز موقعیت و مقام، قدرت و استقلال آن ها می باشد. بنابراین، برای بسیاری از مردان گفتگو با دیگران اصالتا یک ابزار حفظ استقلال و مقام و موقعیت خود در یک نظام سلسله مراتبی اجتماعی است. برعکس، هم صحبتی با دیگران از نگاه بیشتر زنان مذاکره برای نزدیکی و صمیمیت است که در آن طرفین مذاکره سعی می کنند تا تایید و حمایت طرف مقابل را به دست آورده و متقابلا حمایت و تایید خود را به او عرضه دارند.

مثال هایی از این تفاوت نگرش در زیر مطرح می شود:

مردها به طور مرتب شکایت می کنند که زنان دایما و بدون نتیجه از مسایل خود صحبت می کنند. از طرف دیگر زنان از مردان به علت اینکه گوش نمی دهند، انتقاد می کنند. واقعیت این است که مردان با شنیدن یک مساله غالبا از طریق پیشنهاد راه حل هایی برای آن، خواست خود را برای استقلال و کنترل بر امور اعلام می دارند. در مقابل، بسیاری از زنان طرح یک مساله را به عنوان ابزاری برای بهبود نزدیکی خود با طرف مقابل، در نظر می گیرند. هدف زنان از سخن گفتن درباره مساله به دست آوردن حمایت و ارتباط است، نه پند و نصیحت شنیدن از مردان. درک متقابل وضعیتی متناسب و متقارن است؛ ولی ارایه ی پند و رهنمود نامتقارن می باشد و رهنمود دهنده را در موقعیتی دانشمندتر و مسلط تر قرار می دهد. این موضوع موجب عدم موفقیت تلاش های مردان و زنان در برقراری ارتباط با یکدیگر می شود.

مردان در گفتگو معمولا صریح تر از زنان هستند. یک مرد ممکن است بگوید:«من فکر می کنم شما در آن مورد اشتباه می کنید». یک زن ممکن است بگوید:«آیا گزارش پژوهش واحد بازاریابی در مورد آن موضوع را مطالعه کرده اید؟» که منظورش این است این گزارش اشتباه طرف شنونده را نشان می دهد. بیان غیر مستقیم زنان معمولا در نظر مردان به عنوان رفتاری نهان کارانه تلقی می شود، ولی واقعیت این است که زنان به اندازه ی مردان به شان و موقعیت و تفوق و برتری که غالبا توسط صراحت ایجاد می شود، علاقه ای ندارند.

زنان معمولا کمتر از مردان مغرور و لاف زن هستند. آن ها غالبا برای اینکه فردی خودستا و دروغ گو جلوه نکنند و احساسات افراد دیگر را هم در نظر بگیرند، در مورد قدرت و دستاوردهای خود شکسته نفسی می کنند. به هر حال، بیشتر اوقات این رفتار زنان توسط مردان بد فهمیده می شود و اعتماد به نفس و قابلیت های یک زن را به اشتباه کمتر از واقع ارزیابی می کنند.

مردان غالبا به زنان خرده می گیرند که همیشه پوزش خواه به نظر می رسند. برای مثال مردان معمولا عبارت «متاسفم» را به صورت یک نقطه ی ضعف تلقی می کنند، زیرا به نظر آنان این عبارت به معنای قبول تقصیر از جانب زن است، در حالی که به نظر مرد او تقصیری ندارد. زن هم می داند که تقصیری ندارد. مساله ناشی از این واقعیت است که زنان غالبا عبارت «متاسفم» را برای تاسف و افسوس و بازگرداندن تعادل به گفتگو مورد استفاده قرار می دهند؛ «می دانم که باید احساس بدی نسبت به آن موضوع داشته باشی. من هم همین احساس را دارم.» برای بسیاری از زنان عبارت«متاسفم» به جای اینکه برای بیان پوزش خواهی به کار رود، برای اظهار درک و فهم منظور طرف مقابل و رعایت احساسات او مورد استفاده قرار می گیرد.

این مطلب برگرفته از کتاب کلیدهای مدیریت منابع انسانی، نوشته استیفن رابینز، ترجمه غلامحسین خانقایی، انتشارات فرا است.

پیام بگذارید

مشترک شدن در به روز رسانی!